سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام رضا علیه السلام قریب غریبه ها

بسم الله الرحمن الرحیم

ناقل: حجة الاسلام راشد یزدی

طلبه جوان در کنار سقاخانه ایستاده است که ناگهان چشمش به آیة الله شیخ مرتضی حائری(فرزند آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم) می افتد.

گل لبخند بر گلخانه لبانش میهمان می شود و بی اختیار به سویش می دود. به نزدیکش که می رسد سلام می کند و با کمال ادب دستش را می بوسد و همچنان که دست ایشان را در دست دارد، می گوید:

- آقا! من خواهشی از شما دارم.

- بگو پسرم، چه می خواهی؟

در این سفر که به من افتخار ندادید ولی به من قول بدهید سفر بعد که به زیارت آقامشرف می شوید، یک وعده نهار یا شام در خدمتتان باشم.

آیة الله حائری آهی می کشد و می گوید:

- ولی سفر دیگری در کار نیست.

- چی؟! سفر دیگری در کار نیست؟!

- بله، سفر دیگری در کار نیست.

- آخر از کجا اینقدر مطمئن هستید؟ امیدوارم که صد سفر دیگر هم به زیارت اقا امام رضا علیه السلا مشرف شوید.

- اما خود آقا به من فرمودند که ؛ « تو دیگر به زیارت من نیا! اکنون دیگر نوبت من است که به دیدار تو بیایم. »  گمان می کنم که زمان مرگ من نزدیدک است و دیگر توفیق زیارت آقا را پیدا نخواهم کرد.

کرامات امام رضا علیه السلام ، ص 28 - 27


[ پنج شنبه 92/11/3 ] [ 3:58 عصر ] [ رضا ] [ نظرات () ]
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب